هوایی شدی
هوایی شدی

من برعکس همه پشت خنده هام غمه
 تو بر عکس منی شادیو غمگینمیزنی
 ولی تو فوقش آخرش میگی کلاه رفته سرش
 باشه کلاه رفته سرم ولی تو رو از روو میبرم
 خط و نشون کشیدم که خدای نکردم دیدم
 چشام دیگه تو رو نبینه آره دوریو دوستی همینه
 خاطرت هنوز عزیزه ولی از فکری که مریضه
 بهتر دوری باشه نه که یه عشق زوری باشه
 هوای شدی خواستی که قلبمو دورش کن
 دل تو دلت نبود بزنی ذوقمو کورِش کنی
 کار از کار گذشته دیگه نمیشه به روم نیارم
 با بد و خوب تو ساختم ولی نه دیگه کشش ندارم
 تو برعکس منی زیر حرفات میزنی
 من به موقش یه کم آره فوقش یه کم
 یه کمی کلاه رفته سرم وقتی بودی دور و ورم
 یه کمی کلاه رفته سرم ولی تو رو از رو میبرم
 تو انگار تو نبردی ببین چه گرد و خاکی کردی
 عشق تو عین درده آخ الهی بر نگرده
 حسی بهم نداشتی روز و شب واسم نزاشتی
 تو ظاهر عشق و دوستی ولی دروغای زیرپوستی
 هوای شدی خواستی که قلبمو دورش کن
 دل تو دلت نبود بزنی ذوقمو کورش کنی
 کار از کار گذشته دیگه نمیشه به روم نیارم
 با بد و خوب تو ساختم ولی نه دیگه کشش ندارم





:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات